گل شقایق

گل شقایق

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

توصیه های اخلاقی امام خمینی (ره) درباره ماه رمضان

22 خرداد 1395 توسط یاران امام

طبق فرمايش حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه وآله) به حسب خطبه اى كه به آن حضرت منسوب است، همه بندگان در ماه مبارك رمضان به مهمانى خداوند تعالى دعوت شده اند و مهمان پروردگار خود می باشند. آنجا كه می فرمايد: «ايّها الناس، إنه قد اقبل اليكم شهر الله … وقد دُعيتم فيه إلى ضيافة الله». مردم ماه خدا به سوى شما روى آورد … و شما در اين ماه به مهمانى خدا خوانده شديد.(1)
شما در اين چند روزى كه به ماه مبارك رمضان مانده به فكر باشيد؛ خود را اصلاح كرده توجه به حق تعالى پيدا نماييد؛ از كردار و رفتار ناشايسته خود استغفار كنيد؛ اگر خداى نخواسته گناهى مرتكب شده ايد، قبل از ورود به ماه مبارك رمضان توبه نماييد؛ زبان را به مناجات حق تعالى عادت دهيد. مبادا در ماه مبارك رمضان از شما غيبتى، تهمتى، و خلاصه گناهى، سربزند، و در محضر ربوبى با نعم الهى و در مهمانسراى بارى تعالى آلوده به معاصى باشيد.
شما در اين ماه شريف به ضيافت حق تعالى دعوت شده ايد: «دُعيتم فيه إلى ضيافة الله» خود را براى مهمانى باشكوه حضرت حق آماده سازيد. لااقل به آداب صورى و ظاهرى روزه پايبند باشيد. (آداب حقيقى باب ديگرى است كه به زحمت و مراقبت دايم نياز دارد.)
معناى روزه فقط خوددارى و امساك از خوردن و آشاميدن نمی باشد؛ از معاصى هم بايد خوددارى كرد. اين از آداب اوليه روزه می باشد كه براى مبتدی هاست. (آداب روزه براى مردان الهى كه می خواهند به معدن عظمت برسند غير از اين می باشد.) شما حداقل به آداب اوليه روزه عمل نماييد؛ و همان طور كه شكم را از خوردن و آشاميدن نگه می داريد، چشم و گوش و زبان را هم از معاصى باز داريد. از هم اكنون بنا بگذاريد كه زبان را از غيبت، تهمت، بدگويى و دروغ نگه داشته، كينه، حسد، و ديگر صفات زشت شيطانى را از دل بيرون كنيد. اگر توانستيد، انقطاع إلى الله حاصل نماييد؛ اعمال خود را خالص و بی ريا انجام دهيد؛ از شياطين انس و جن منقطع شويد؛ ليكن به حسب ظاهر از رسيدن و دست يافتن به چنين سعادت ارزنده اى مأيوس می باشيم؛ اقلا سعى كنيد روزه شما همراه با محرمات نباشد.
در غير اين صورت اگر روزه شما صحيح شرعى باشد، مقبول الهى نبوده و بالا نمی رود. بالا رفتن عمل و مقبوليت آن، با صحت شرعى خيلى تفاوت دارد. اگر با پايان يافتن ماه مبارك رمضان، در اعمال و كردار شما هيچ گونه تغييرى پديد نيامد و راه و روش شما با قبل از ماه صيام فرقى نكرد، معلوم می شود روزه اى كه از شما خواسته اند محقق نشده است؛ آنچه انجام داده ايد روزه عامه حيوانى بوده است.
تصميم بگيريد لااقل در اين يك ماه از خود مراقبت به عمل آوريد؛ از گفتار و كردارى كه خداوند تبارك و تعالى راضى نيست اجتناب ورزيد.

در اين ماه شريف، كه به مهمانسراى الهى دعوت شده ايد، اگر به حق تعالى معرفت پيدا نكرديد يا معرفت شما زيادتر نشد، بدانيد در ضيافة الله درست وارد نشديد و حق ضيافت را به جا نياورديد. نبايد فراموش كنيد كه در ماه مبارك، كه «شهر الله» می باشد و درهاى رحمت الهى به روى بندگان باز است و شياطين و اهريمنان- به حسب روايت-(2) در غل و زنجير به سر می برند، اگر شما نتوانيد خود را اصلاح و مهذب نماييد، نفس اماره را تحت مراقبت و كنترل خود درآوريد، هواهاى نفسانيه را زير پا گذاشته علاقه و ارتباط خويش را با دنيا و ماديت قطع كنيد، بعد از پايان يافتن شهر صيام مشكل است بتوانيد اين مسائل را به مرحله عمل درآوريد.
بنابراين، از فرصت استفاده كنيد و پيش از آنكه اين فيض عظمى سپرى گردد، در مقام اصلاح، تزكيه و تصفيه امور خود برآييد؛ خود را براى انجام وظايف ماه صيام آماده و مهيا سازيد.
«صبغة الله»(3) مقابل صبغه شيطان است. و كسى كه دنبال هواى نفس رفت و از شيطان متابعت كرد، بتدريج به صبغه او درمی آيد. شما تصميم بگيريد لااقل در اين يك ماه از خود مراقبت به عمل آوريد؛ از گفتار و كردارى كه خداوند تبارك و تعالى راضى نيست اجتناب ورزيد. از هم اكنون در همين مجلس با خداى خود عهد ببنديد كه در ماه مبارك رمضان از غيبت، تهمت، و بدگويى نسبت به ديگران، خوددارى كنيد. زبان، چشم، دست، گوش، و ساير اعضا و جوارح، را تحت اراده خود درآوريد.
اعمال و اقوال خود را مراقبت نماييد، شايد همين عمل شايسته موجب گردد كه خداوند تبارك و تعالى به شما توجه فرموده توفيق عنايت كند؛ و پس از سپرى شدن شهر صيام كه شياطين از زنجير رها می گردند شما اصلاح شده باشيد و ديگر فريب شيطان را نخوريد و مهذب گرديد.

باز تكرار می كنم تصميم بگيريد در اين سى روز ماه مبارك رمضان مراقب زبان، چشم، گوش، و همه اعضا و جوارح خود باشيد، و دائما متوجه باشيد اين عملى كه می خواهيد انجام دهيد، اين سخنى كه می خواهيد بر زبان آوريد، اين مطلبى كه داريد استماع می كنيد، از نظر شرع چه حكمى دارد؟ اين آداب اولى و ظاهرى صوم است؛ اقلا به اين آداب ظاهرى صوم پابند باشيد. اگر ديديد كسى می خواهد غيبت كند، جلوگيرى كنيد و به او بگوييد ما متعهد شده ايم كه در اين سى روز رمضان از امور محرمه خود دارى ورزيم. و اگر نمی توانيد او را از غيبت باز داريد، از آن مجلس خارج شويد؛ ننشينيد و گوش كنيد. مسلمين بايد از شما در امان باشند. كسى كه ديگر مسلمانان از دست و زبان و چشم او در امان نباشند، در حقيقت مسلمان نيست(4)؛ مسلمان ظاهرى و صوری می باشد؛ لا اله الاّ الله صورى گفته است.
اگر خداى نخواسته، خواستيد به كسى جسارت كنيد، اهانت نماييد، مرتكب غيبت شويد، بدانيد كه در محضر ربوبى هستيد؛ مهمان خداى متعال می باشيد، و در حضور حق تعالى به بندگان او اسائه ادب می كنيد؛ و اهانت به بنده خدا اهانت به خداست. اينان بندگان خدا هستند؛ خصوصا اگر اهل علم بوده در صراط علم و تقوى باشند. گاهى می بينى كه انسان به واسطه اين امور به جايى می رسد كه در وقت مرگ خدا را تكذيب می كند! آيات الهى را منكر می گردد: «ثُمَّ كانَ عاقبةُ الّذين أساؤا السّواى أن كَذَّبوا بآياتِ اللّه و كانوا بها يَسْتَهْزِؤن» سپس سرانجام كار آنان كه كردار زشت مرتكب شدند اين شد كه آيات خدا را تكذيب كردند و بر آن فسوس كردند.(5)
اين امور بتدريج واقع می شود. امروز يك نظر غير صحيح، فردا يك كلمه غيبت، و روز ديگر اهانتى به مسلمان و … كم كم اين معاصى در قلب انباشته می گردد، و قلب را سياه كرده انسان را از معرفة الله باز می دارد؛ تا به آنجا می رسد كه همه چيز را انكار كرده حقايق را تكذيب می نمايد.

طبق بعضى آيات، به تفسير برخى از روايات، اعمال انسان به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و ائمه طاهرين (عليهم السلام) عرضه می شود و از نظر مبارك آنان‏ می گذرد. چنانكه آيه 105 سوره توبه اشاره دارد: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إلى‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ».( و اى پيغمبر بگو [هر چه مى‏ خواهيد] انجام دهيد. خدا و رسول خدا و مؤمنين اعمال شما را مى ‏بينند و به زودى برگردانده مى ‏شويد به سوى خداى داناى پنهان و آشكار، پس خبر دهد شما را به آنچه مى‏ كرديد.) و أبو بصير از امام صادق(علیه السلام) روايت كرده كه فرمود:
«تُعرض الأعمال على رسول الله، صلّى الله عليه و آله أعمال العباد كلّ صباح أبرارها و فجّارها فاحذروها. و هو قول الله تعالى «إعْمَلُوا فَسَيَرَى اللهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ». اعمال بندگان، نيكوكار و بدكار، در هر بامداد بر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) عرضه مى‏ شود. پس بر حذر باشيد. همين است معناى كلام خداوند بلند مرتبه: «إعْمَلُوا فَسَيَرَى اللهُ عملكم و رسولُه».(6)
وقتى كه آن حضرت به اعمال شما نظر كنند و ببينند كه از خطا و گناه انباشته است، چه قدر ناراحت و متأثر می گردند؟ نخواهيد كه رسول خدا ناراحت و متأثر شوند؛ راضى نشويد كه قلب مبارك آن حضرت شكسته و محزون گردد. وقتى آن حضرت مشاهده كند كه صفحه اعمال شما مملو از غيبت و تهمت و بدگويى نسبت به مسلمان می باشد و تمام توجه شما هم به دنيا و ماديت است و قلوب شما از بغض، حسد، كينه و بدبينى به يكديگر لبريز شده، ممكن است در حضور خداى تبارك و تعالى و ملائكة الله خجل گردد كه امت و پيروان او نسبت به نعم الهى ناسپاس بوده و اين گونه افسار گسيخته و بی پروا به امانات خداوند تبارك و تعالى خيانت می كنند.
فردى كه به انسان مربوط است، اگر چه نوكر انسان باشد، اگر خلافى مرتكب شد، مايه خجلت انسان می گردد. شما مربوط به رسول الله (صلی الله علیه وآله) هستيد، به آن حضرت برمی خورد، بر ايشان گران می آيد؛ ممكن است خداى نخواسته شما را نفرين كند. راضى نشويد كه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و ائمه اطهار (عليهم السّلام)، نگران و محزون گردند.
قلب انسان مانند آينه صاف و روشن است، و بر اثر توجه فوق العاده به دنيا و كثرت معاصى كدر می شود؛ ولى اگر انسان لا اقل صوم را برای حق تعالى خالص و بی ريا انجام دهد (نمی گويم عبادات ديگر خالص نباشد، همه عبادات لازم است خالص و بی ريا انجام گيرد) اين عبادت را كه اعراض از شهوات، اجتناب از لذات، و انقطاع از غير خداست در اين يك ماه بخوبى انجام دهد، شايد تفضل الهى شامل حال او شده آينه قلبش از سياهى و كدورت زدوده گردد؛ و اميد است كه او را از عالم طبيعت و لذات دنيوى منحرف و منصرف سازد؛ و آن گاه كه می خواهد وارد «شب قدر» شود، نورانيتهايى كه در آن شب براى اوليا و مؤمنين حاصل می شود به دست آورد.
و جزاى چنين روزه اى خداست؛ چنانكه فرموده است: «الصّوم لي و انا أجزى به».(7) چيز ديگر نمی تواند پاداش چنين روزه اى باشد. جنات نعيم در مقابل روزه او بی ارزش بوده و نمی تواند پاداش آن به حساب آيد.
مهمان بايد لااقل ميزبان را بشناسد و به مقام او معرفت داشته باشد، و به آداب و رسوم مجلس آشنا بوده و سعى كند عملى بر خلاف اخلاق و نزاكت از او سرنزند.

ولى اگر بنا باشد كه انسان به اسم روزه دهان را از غذاها ببندد و به غيبت مردم باز كند و شبهاى ماه مبارك رمضان، كه مجالس شب نشينى گرم و داير بوده وقت و فرصت بيشترى است، با غيبت، تهمت و اهانت به مسلمانان به سحر انجامد، چيزى عايد او نمی شود و اثرى بر آن مترتب نمی گردد.
بلكه چنين روزه دارى آداب مجلس مهمانى حق را رعايت نكرده، حق ولي نعمت خود را ضايع نموده است- ولي نعمتى كه پيش از آفرينش انسان، همه گونه وسايل زندگى و آسايش را براى او فراهم كرده؛ اسباب تكامل را تهيه ديده است؛ انبيا را براى هدايت فرستاده؛ كتابهاى آسمانى نازل فرموده است؛ براى رسانيدن انسان به معدن عظمت و نور قدرت‏ داده؛ عقل و ادراك عنايت كرده؛ كرامتها فرموده است، و اكنون از بندگانش دعوت به عمل آورده كه به مهمانخانه او وارد شده بر خوان نعمت او بنشينند، و شكر و سپاس حضرتش را تا آنجا كه از دست و زبان آنان برمی آيد ادا نمايند.
آيا صحيح است كه بندگان از خوان نعمت او بهره مند گردند، از وسايل و اسباب آسايشى كه در اختيار آنان قرار داده استفاده كنند، و با مولى و ميزبان خود مخالفت ورزند و بر ضد او قيام نمايند؟ اسباب و وسايلى كه او به آنان ارزانى داشته عليه او و بر خلاف خواست او به كار برند؟ آيا اين ناسپاسى و نمك ناشناسى نيست كه انسان سر سفره مولاى خويش بنشيند، و با اعمال و كردار گستاخانه و بی ادبانه خود نسبت به ميزبان محترم كه ولي نعمت او می باشد اهانت و جسارت كند، كارهايى را كه نزد ميزبان زشت و قبيح است مرتكب گردد؟
مهمان بايد لااقل ميزبان را بشناسد و به مقام او معرفت داشته باشد، و به آداب و رسوم مجلس آشنا بوده و سعى كند عملى بر خلاف اخلاق و نزاكت از او سرنزند. مهمان خداوند متعال بايد به مقام خداوندى حضرت ذى الجلال عارف باشد- مقامى كه ائمه عليهم السّلام، و انبياى بزرگ الهى هميشه دنبال معرفت بيشتر و شناخت كامل آن بوده اند و آرزو داشتند كه به چنين معدن نور و عظمتى دست يابند. «و أنر أبصار قلوبنا بضياء نظرها إليك، حتّى تخرقَ أبصارُ القلوب حجب النّور فتصل إلى معدن العظمة».
ضيافة الله همان «معدن عظمت» است. خداوند تبارك و تعالى براى ورود به معدن نور و عظمت از بندگانش دعوت فرموده است، ليكن بنده اگر لايق نباشد نمی تواند به چنين مقام با شكوه و مجللى وارد گردد. خداوند تعالى بندگان را به همه خيرات و مبرّات و بسيارى از لذات معنوى و روحانى دعوت فرموده است، ولى اگر آنان براى حضور در چنين مقامات عاليه اى آمادگی نداشته باشند، نمی توانند وارد آن شوند.
با آلودگی هاى روحى، رذايل اخلاقى، معاصى قلبيه و قالبيه، چه گونه می توان در محضر ربوبى حضور يافت و در مهمانسراى رب الارباب كه «معدن العظمة» می باشد وارد شد؟ لياقت می خواهد؛ آمادگى لازم است. با روسياهي ها و قلبهاى آلوده كه به حجابهاى ظلمانى پوشيده شده است اين معانى و حقايق روحانى را نمی توان درك كرد. بايد اين حجابها پاره گردد و اين پرده هاى تاريك و روشنى كه بر قلبها كشيده شده و مانع وصال إلى الله گرديده كنار رود، تا بتوان در مجلس نورانى و با شكوه الهى وارد شد.
________________________
پی نوشت:
1. وسائل الشيعه، ج 7، ص 227
2. وسائل الشيعة، ج 7، ص 224
3. «رنگ خدايى». برگرفته از آيه 138 سوره بقره: «صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّه صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ».
4. اصول كافى، ج 3، ص 331
5. روم، 10
6. اصول كافى، ج 1، ص 318
7. فروع كافى، ج 4، ص 63

منبع: جهاد اكبر، امام خمینی رحمة الله علیه

 نظر دهید »

فضایل حضرت زهرا(ٌص)

03 اسفند 1394 توسط یاران امام

فاطمه زهرا (سلام الله عليها) يگانه بانوي بزرگ اسلام است كه شناخت حقيقي ابعاد وجودي اين سرور زنان دو جهان تنها در عهده ائمه اطهار عليهم السلام و از طريق قرآن مجيد و كلام معصومين(علیهم السلام) امكان پذير خواهد بود و از همين رو ادعاي شناخت و معرفت حقيقي اين شخصيت با عظمت فقط برازنده انسان كامل و معصوم است.
حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در تاريخ اسلام بانويي نمونه و يگانه است كه در عرصه هاي مختلف جايگاه درخشنده اش بروز و ظهور پيدا كرده است و شان و منزلت اين كوثر پرعظمت در روايات و احاديث و تفاسير و تاويل هايي كه از سوي معصومين به آن اشاره گرديد بارها يادآوري شده است.
احاديثي كه فضايل حضرت زهرا را بيان مي كند بسيار زياد است اما آنچه كه در اين نوشتار به آن پرداخته شده، رواياتي است كه در تفسير و تاويل و بيان شان نزول برخي از آيات قرآن درباره فاطمه(سلام الله علیها) وارد شده است. بديهي است كه اين مطالب تنها گوشه اي از فضايل شخصيت باعظمت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است كه اينك با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
شناخت فاطمه (سلام الله علیها) محوريت ليله القدر

در تفسير فرات كوفي از امام صادق(علیه السلام) درباره آيه نخست سوره قدر «انا انزلناه في ليله القدر» روايت شده است كه حضرت فرمودند: منظور و مراد از «ليله» فاطمه است و مقصود از «القدر» الله جل جلاله است، پس هر كسي كه فاطمه(س) را آن گونه كه حق آن است، بشناسد، به تحقيق شب قدر را درك كرده است و همانا او فاطمه ناميده شد زيرا كه مردم از شناخت او بازماندند (عاجز ماندند). (1)
آيين پايدار

در كتاب البرهان في تفسير القرآن، نوشته سيدهاشم بحراني، در تفسير آيه پنجم سوره بينه آنجا كه خداوند متعال مي فرمايد: «ذلك دين القيمه» از حضرت امام محمدباقر(ع) روايت شده كه فرمودند: منظور از اين آيه فاطمه(س) است (2)
در اين رابطه بايد گفت كه ولايت اهل بيت(ع) لازمه قبولي همه فرائض و عبادات است و در حقيقت دين بدون ولايت محمد و آل محمد كامل و پايدار نيست و اينكه در روايت، پايداري دين به (محبت) فاطمه (و ذريه او) تفسير شده است، حاكي از همين مطلب مهم مي باشد.
فاطمه زهرا بر اساس سخنان معصومين عليهم السلام حجت و نشانه الهي بر اين ذوات مقدسه بوده است و ولايت و محبت او و فرزندانش يكسان و در راستاي ولايت الهي است و آييني كه اين ولايت را همراه نداشته باشد پايدار نمي ماند. (3)
همچنان كه امام صادق(ع) مي فرمايند: هنگامي كه بنده اي در آخرت در برابر خداوند متعال قرار مي گيرد، نخست درباره نمازهاي واجب، زكات، روزه و ولايت ما اهل بيت مورد سوال قرار مي گيرد، پس اگر به ولايت ما اقرار نموده و بر اين عقيده از دنيا رخت بربسته باشد، نماز، زكات، روزه و حج او مورد قبول حق تعالي خواهد بود، اما چنانكه اقرار به ولايت ما نكند هيچ يك از اعمال او پذيرفته نخواهد شد. (4)
خانه آسماني

علامه مجلسي از انس بن مالك و بريده نقل مي كند كه: رسول خدا(ص) آيه 37 سوره نور را قرائت نمودند: «في بيوت اذن الله ان ترفع و يذكر اسمه يسبح له فيها بالغدو والاصال» در اين هنگام مردي برخاست و سوال كرد: يا رسول الله، اين خانه ها كدام است؟ حضرت فرمودند: خانه هاي انبياء. ابوبكر برخاست و پرسيد: اي رسول خدا، آيا اين خانه نيز از همان خانه هاست؟ (به خانه علي و فاطمه اشاره نمود) حضرت فرمود: آري از برترين آنهاست. (5)
ابن عباس نيز در اين باره مي گويد:
در مسجد پيامبر(ص) بوديم كه قاري، آيه فوق را تلاوت كرد. پرسيدم: اي رسول خدا اين خانه ها كدام خانه هاست؟ حضرت فرمودند: خانه هاي انبياء و به دست خويش به خانه فاطمه زهرا(س) اشاره فرمودند. (6)
ادب و امر پروردگار

امام صادق(ع) از پدران خود، از حضرت فاطمه(س) نقل مي كند كه فرمود: وقتي آيه 64 سوره نور نازل شد: «لاتجعلوا دعاء الرسول بينكم كدعاء بعضكم بعضاً» «آن گونه كه يكديگر را صدا مي زنيد، پيامبر را نخوانيد».
از اين كه بگويم «يا أبه» (پدر جان) خودداري نمودم و ايشان را رسول الله خطاب مي كردم. پيامبر به من روي كرده فرمودند: فاطمه جان! اين آيه درباره تو و خانواده و نسل تو نازل نگرديده است، زيرا كه تو از مني و من از تو. اين آيه درباره جفاكاران و انسان هاي خودخواه و متكبر قريش نازل شده است. فاطمه جانم، تو به من بگو «پدرم» زيرا اين سخن، دلم را زنده مي كند و خدا را راضي مي گرداند، پس صورت مرا بوسيدند… (7)
مرارت دنيا و شيريني آخرت

علامه مجلسي در بحارالانوار از تفسير ثعلبي، از امام صادق(ع) نقل مي كند كه: رسول اكرم(ص)، فاطمه زهرا(س) را ديدند كه لباسي از پوست شتر بر تن داشت و به دست خود (گندم يا جو) آسياب مي كرد و فرزند خود را نيز شير مي داد. اشك از چشمان رسول خدا(ص) سرازير شده و فرمودند: دخترم، تلخي و سختي دنيا را پيشاپيش بچش تا شيريني آخرت را پس از آن دريابي.
عرض كرد: اي رسول گرامي پروردگار، خداي بزرگ را بر نعمت هايش سپاس مي گويم و به خاطر بخشيده هايش شكر فراوان دارم. پس از اين گفتگو بود كه آيه ششم سوره ضحي نازل شد: «ولسوف يعطيك ربك فترضي». «به زودي پروردگارت آن چنان بخششي بر تو نمايد كه راضي و خشنود گردي». (8)
عذاب و دوري از رحمت الهي در كمين دشمنان

در تفسير قمي درباره آيه 57 سوره احزاب آنجا كه خداوند متعال مي فرمايد: «ان الذين يوذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا و الاخره و أعد لهم عذاباً مهينا» «آنان كه خدا و پيامبرش را آزار مي دهند، خداوند آنانرا از رحمت خود در دنيا و آخرت دور ساخته و براي آنها عذاب خواركننده اي آماده كرده است.»
علي بن ابراهيم قمي با بيان اينكه اين آيه درباره غصب حق اميرالمؤمنين(ع) و حق فاطمه زهرا(س) نازل شده است، روايتي از پيامبر اكرم(ص) نقل مي كند كه در آن حضرت فرمودند: «هركس فاطمه را در حيات و زنده بودن من آزار دهد گويي بعد از مرگ من نيز او را آزرده است و هر آنكه او را پس از رحلت من بيازارد مانند كسي است كه در هنگام زندگي من، او را بيازرده است، هركس فاطمه را آزار دهد به من آزار رسانده و كسي كه من را آزرده خاطر سازد خداي متعال را آزرده است و اين قول خداي عزوجل است كه فرمود: «ان الذين يوذون الله و رسوله… الخ»(9)
قيامت و دستگيري از شيعيان و دوستداران

در تفسير آيات چهارم و پنجم سوره روم كه در آن حق تعالي فرموده است:
«… يومئذ يفرح المؤمنون¤ بنصرالله ينصرمن يشاء…» «در آن روز مؤمنان بخاطر ياري خداوند خوشحال خواهند شد و او هركس را بخواهد ياري مي دهد.»
شيخ صدوق از رسول خدا(ص) روايت مي كند كه حضرت از جبرئيل سؤال كرد: حبيب من جبرئيل، چرا فاطمه در آسمانها به «منصوره» و در زمين به «فاطمه» نام گرفت؟ جبرئيل فرمود «او در زمين فاطمه ناميده شد زيرا كه شيعيان او از آتش جهنم و دشمنانش از محبت او دور شدند و در آسمانها نيز منصوره ناميده شد، (به خاطر ياري نمودن مؤمنان در قيامت) آنچنانكه مراد از قول خدا در آيات «يومئذ يفرح المؤمنون¤ بنصرالله ينصرمن يشاء» ياري فاطمه(س) به محبان و دوستدارانش در قيامت است. (10)
همچنين شبيه اين روايت تفسيري را فرات كوفي نيز در تفسير خود از حضرت صادق(ع) نقل كرده است. (11)
نعمت هاي ابدي پاداش محبت

فرات ابن ابراهيم در تفسيرش از رسول خدا(ص) روايت مي كند كه حضرت فرمود: دخترم فاطمه(س) با فرزندان و شيعيانش وارد بهشت مي شوند و در اين باره است كه خداي متعال مي فرمايد: «لايحزنهم الفزع الاكبر¤ و هم في ما اشتهت انفسهم خالدون». (انبياء103. ) «هرگز هول و هراس روز قيامت آنها را غمگين نمي سازد و بدانچه مشتاق هستند در بهشت تا ابد از نعمت ها بهره مندند.» به خدا سوگند آنها فاطمه و ذريه و شيعيانش هستند. (12)
ستاره اي فروزان پروردگار متعال در آيه 36 سوره نور مي فرمايد:
«خداوند روشني آسمان ها و زمين است. داستان روشنايي حضرت او چونان چراغداني است كه چراغي در آن است و آن چراغ در آبگينه اي و آن آبگينه گويي ستاره اي است درخشان…»
حافظ ابن المغازلي شافعي در كتاب مناقب (ص317) با اسناد به علي بن جعفر نقل مي كند كه: از امام كاظم(ع) مقصود اين سخن خدا را پرسيدم (كه در آيه فوق ذكر شد)، حضرت فرمود: منظور از چراغ دان فاطمه است و چراغ حسن و آبگينه حسين. مقصود از «گويي ستاره اي است رخشان» فاطمه است كه اختري بود فروزان در ميان زنان جهان و «روغن آن چراغ دان گويي كه مي درخشد» اشاره به دانش آن حضرت دارد كه همواره مي تراود. (13)
از رسول خدا(ص) نيز روايت شده است كه فرمودند: نور دخترم فاطمه از نور خداست. (14)
مژده به دوستداران

ابوذر غفاري صحابي بزرگ رسول خدا(ص) نقل مي كند: به سلمان و بلال مي نگريستم كه به سوي پيامبر مي آمدند، ناگهان سلمان خود را بر پاهاي رسول خدا افكند و آن را غرق بوسه ساخت. پيامبر سلمان را از اين كار بازداشت و فرمود: رفتاري كه عجم ها با پادشاهان خويش دارند، بر ما روا مدار. من بنده اي از بندگان خدايم. مانند ساير بندگان مي خورم و همچون آنها مي نشينم. سلمان گفت: مولاي من، تو را به خداوند سوگند مي دهم كه از فضل و فرزانگي فاطمه در روز قيامت برايم سخن بگو. پيامبر خندان و شادان به سلمان فرمود: سوگند به خدايي كه جانم در دست اوست، او بانويي است كه از پهنه رستاخيز، سوار بر ناقه اي مي گذرد، ناقه اي كه سرش را از خشيت خدا آفريده اند و چشمانش را از نور حق تعالي… جبرئيل از سمت راست فاطمه، ميكائيل از سمت چپ و علي در پيش و حسن و حسين از وراي وي مي روند… درحالي كه اينان نرم و آهسته بر پهنه رستاخيز مي خرامند، بانگي از جانب خداوند برمي خيزد: اي آفريده ها، چشمانتان را فرو بنديد و سرهايتان را فرو افكنيد كه اين فاطمه دختر پيامبرتان محمد و همسر علي امام شما و مادر حسن و حسين است كه مي گذرد.
در اين هنگام فاطمه با دو جامه سپيد بر تن از صراط مي گذرد. وقتي بر بهشت قدم مي گذارد، كرامت هايي را مي نگرد كه خداوند برايش فراهم آورده است، زبان سپاس مي گشايد و مي فرمايد: «سپاس خدايي را كه اندوه را از ما زدود، براستي كه پروردگار ما همواره مي آمرزد و پاداش مي بخشد، پروردگاري كه ما را در سرايي جاودان جا داده است، سرايي كه هيچ رنجي در آن به ما نرسد. (فاطر. 35)
در اين حال خداوند به فاطمه وحي مي كند: فاطمه از من بخواه تا بر تو ببخشم و آرزو كن تا به برآوردنش، خرسندت سازم.
فاطمه مي گويد: پروردگار من، تو آرزوي مني و از آن هم فزونتري، از تو مي خواهم كه دوستداران من و عترت مرا به آتش نسوزاني.
خداي تعالي به او وحي مي فرستد: فاطمه! به عزت و جلال و بلندمرتبگي خود سوگند كه دو هزار سال پيش از آن كه آسمان ها و زمين را بيافرينم، بر خويشتن پيمان بسته بودم تا دوستداران تو و عترت تو را در آتش عذاب نكنم. (15) اين روايت در جلد سوم تفسير برهان علامه بحراني نيز نقل شده است.
اجر رسالت

در تفسير آيه 23 سوره شوري كه خداوند متعال مي فرمايد:
«(اي رسول ما به امت) بگو: من از شما اجر رسالت جز اين نخواهم كه موّدت و محبت مرا در حق خويشاوندان منظور داريد.»
ابن عباس نقل مي كند هنگاميكه اين آيه نازل شد، گفتند: اي فرستاده خدا، آنان كه خداوند متعال ما را به محبت و دوستي شان امر فرمود، چه كساني هستند؟ حضرت فرمودند: علي و فاطمه و دو پسران آنها. (16)
پيامبر اسلام(ص) در جايي ديگر در اين باره فرمودند: خداي تعالي پاداش و اجر مرا بر شما، مهر ورزيدن نسبت به اهل بيتم قرار داده است و من فرداي قيامت از شما درباره محبت و دوستي تان با آنان، سؤال خواهم كرد. (17)
علي عليه السلام نيز در اين باره مي فرمايد: در سوره شوري درباره ما آيه اي هست و وظيفه محبت به ما را جز مؤمن حفظ نمي كند. (18)
اهل بيت پيامبر

در آيه 33 سوره احزاب خداي متعال مي فرمايد:
«خدا چنين مي خواهد كه پليدي و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملاً شما را پاك و منزه سازد.»
در شأن نزول اين آيه روايات متواتري نقل شده كه آيه تطهير در خانه ام سلمه نازل شده است و در آن هنگام رسول اكرم(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، علي(ع) و حسنين(ع) حضور داشته اند. ام سلمه نيز از پيامبر(ص) درخواست مي كند كه من نيز به جمع شما داخل شوم و زير كساء در كنار شما خاندان نبوت باشم؟ حضرت او را نهي مي نمايد و مي فرمايد: «نه! تو داخل مشو، هرچند تو برخير هستي، اما اين آيه مخصوص ما پنج تن است».
اين روايت توسط بسياري از صحابه نقل شده كه از آن جمله مي توان به ابوسعيد خدري، عبدالله بن جعفر، ام سلمه، عايشه، جابربن عبدالله انصاري و مقداد بن اسود اشاره كرد.
در روايت آمده كه بعد از نزول اين آيه (احزاب. 33) حضرت رسول(ص) هر روز هنگام خروج از خانه براي اقامه نماز صبح در مسجد، به در خانه فاطمه زهرا(س) مي آمد و مي فرمود: «سلام بر شما اهل بيت، خداوند مي خواهد آلودگي ها را از شما بزدايد و پاك گرداند و…»(19)
انفاق قرآني و لباس نو

صفوري شافعي از ابن جوزي نقل مي كند: رسول خدا(ص) در شب عروسي براي فاطمه زهرا(س) پيراهن تازه اي تهيه كردند و جامه اي كهنه و وصله دار نيز در نزدشان بود. در اين هنگام سائلي در زد و گفت: از خانه رسول خدا جامه اي كهنه مي خواهم. فاطمه زهرا(س) خواست كه جامه وصله دار را به وي دهد، ولي فرموده خدا در قرآن را به ياد آورد كه: «لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون» (آل عمران92. ) «به نيكوكاري نمي رسيد مگر آنكه از آن چه دوست مي داريد، انفاق كنيد.» پس جامه نو را به سائل داد.
وقتي كه هنگام زفاف نزديك شد، جبرئيل به محضر نبي اكرم(ص) آمد و عرض كرد: يا رسول الله، پروردگارت سلام مي رساند و مرا نيز فرمان داده كه به فاطمه سلام برسانم و براي فاطمه، توسط من جامه اي از ديباي سبز از جامه هاي بهشتي فرستاده است. (20)
فضايل فاطمه زهرا(س) در قرآن به قدري است كه شرح آن در اين مقاله نمي گنجد، چه آنكه اهل بيت پيامبر كه حجت الهي بر مردم هستند، خود قرآن ناطق اند و بيان تفسير و تأويل آيات الهي بر عهده آنان گذارده شده است. احاديث و روايات و آياتي كه به فضايل اين بانوي بزرگ و يكتاي اسلام اشاره دارد متعدد و فراوان است كه تنها به گوشه اي از آن اشاره شد.
آنچه باعث تأسف است آنكه با همه اين فضايل و تأكيدات و سفارشات پيامبر مبني بر نگاه داشتن حرمت و جايگاه فاطمه زهرا(س)، متأسفانه نيت هاي شيطاني و احقاد بدريه و حنينيه و كينه هاي رسوب شده، اجازه نداد امت اسلام از آن سرچشمه علم و ايمان و معرفت بهره مند شود و تنها چند روز پس از رحلت پيامبر(ص) حرمتش شكسته شد و جهان از نعمت وجودش محروم گشت.
منبع: روزنامه کیهان

 نظر دهید »

مجنون جگر خون

27 بهمن 1394 توسط یاران امام

شنیدستم که مجنون جگر خون

چو زد زین دار فانی خیمه بیرون

دم آخر کشید از سینه فریاد

زمین بوسید و لیلی گفت و جان داد

هواداران زمژگان خون فشاندند

کفن کردند و در خاکش نهادند

شب قبر از برای پرسش دین

ملائک آمدند او را به بالین

بکف هر یک عمود آتشینی

که ربت کیست دینت چه دینی است

دلی جویای لیلی از چپ و راست

چو بانگ قم به اذن الله برخاست

چو پرسیدند مَن رَبُک ز آغاز

بجز لیلی نیامد از وی آواز

بگفتا کیست ربت گفت لیلی

که جانم در ره جانش طفیلی

بگفتندش به دینت بود میلی

بگفتا آری آری عشق لیلی

بگفتندش بگو از قبله خویش

بگفت ابروی آن یار وفا کیش

بگفتند از کتاب خود بگو باز

بگفتا نامه آن یار طناز

بگفتندش رسولت کیست ناچار

بگفت آن کس که پیغام آرد از یار

بگفتند از امام خویش می گوی

بگفت آن کس که روی آرد بدان کوی

بگفتند از طریق اعتقادات

بگو از عدل و توحید و معادات

بگفتا هست در توحید این راز

که لیلی را به خوبی نیست انباز

بود عدل آنکه دارم جرم بسیار

از آن هستم به هجرانش گرفتار

بخنده آمدند آن دو فرشته

عمود آتشین در کف گرفته

ندا آمد که دست از وی بدارید

به لیلی در بهشتش وا گذارید

که او را نشئه ای از جانب ماست

که من خود لیلی و او عاشق ماست

شنیدم گفت مجنون دل افکار

ملائک را سپس فرمود آن یار

تو پنداری که من لیلی پرستم

من آن لیلای لیلی می پرستم

کسی را کو به جان عشق آتش افروخت

وفاداری ز مجنون باید آموخت

 1 نظر

مجنون جگر خون

27 بهمن 1394 توسط یاران امام

 

شنیدستم که مجنون جگر خون

چو زد زین دار فانی خیمه بیرون

دم آخر کشید از سینه فریاد

زمین بوسید و لیلی گفت و جان داد

هواداران زمژگان خون فشاندند

کفن کردند و در خاکش نهادند

شب قبر از برای پرسش دین

ملائک آمدند او را به بالین

بکف هر یک عمود آتشینی

که ربت کیست دینت چه دینی است

دلی جویای لیلی از چپ و راست

چو بانگ قم به اذن الله برخاست

چو پرسیدند مَن رَبُک ز آغاز

بجز لیلی نیامد از وی آواز

بگفتا کیست ربت گفت لیلی

که جانم در ره جانش طفیلی

بگفتندش به دینت بود میلی

بگفتا آری آری عشق لیلی

بگفتندش بگو از قبله خویش

بگفت ابروی آن یار وفا کیش

بگفتند از کتاب خود بگو باز

بگفتا نامه آن یار طناز

بگفتندش رسولت کیست ناچار

بگفت آن کس که پیغام آرد از یار

بگفتند از امام خویش می گوی

بگفت آن کس که روی آرد بدان کوی

بگفتند از طریق اعتقادات

بگو از عدل و توحید و معادات

بگفتا هست در توحید این راز

که لیلی را به خوبی نیست انباز

بود عدل آنکه دارم جرم بسیار

از آن هستم به هجرانش گرفتار

بخنده آمدند آن دو فرشته

عمود آتشین در کف گرفته

ندا آمد که دست از وی بدارید

به لیلی در بهشتش وا گذارید

که او را نشئه ای از جانب ماست

که من خود لیلی و او عاشق ماست

شنیدم گفت مجنون دل افکار

ملائک را سپس فرمود آن یار

تو پنداری که من لیلی پرستم

من آن لیلای لیلی می پرستم

کسی را کو به جان عشق آتش افروخت

وفاداری ز مجنون باید آموخت

 نظر دهید »

میلاد پیامبر اکرم

08 دی 1394 توسط یاران امام

آن شب آسمان مکّه ستاره باران شده بود و ساکنان عرش ملکوت برای تحویل دادن امانت خود به زمین آمده بودند. در همان زمان کنگره های کاخ کسری فرو ریخت و آتشکده های فارس به خاموشی گرائید و پی آمد این تولد شیاطین و طاغوت ها گریختند و بت های جاهلی یکی پس از دیگری سقوط کردند. نور ایمان به سراسر دنیا تابید و پیام اسلام در قلب ها نفوذ کرد و بشر از چنگال ظلم و جهل، نجات یافت.

آسمان ها و زمین امشب نورباران است. بر لب عرشیان از شوقِ گل، عشق و سرور جاری است. زمین، گل باران وفضا سرشار از عطر مشک و عود است. شهر مکه، میلاد آخرین سفیر الهی، رسول حق و رحمت را انتظار می کشد؛ آن که نقش نگین انبیا است. ناگاه در این فضای پر از عطر و نور، خداوند دسته گلی را به آمنه عطا نمود و زمین و فلک غرق سرور و شادی شد و ملائکه فوج فوج برای عرض تبریک به زمین آمدند.

ما نیز میلاد خجسته و مبارکِ گل خوش بوی آمنه، سراجِ مُنیر و نوربخش دیده افلاکیان و خاکیان را به همه شما عزیزان تبریک می گوییم.

ای صبح سفید آرزویم
از توست تمام گفتگویم
تو راز و نیازآفتابی
تفسیر نماز آفتابی
ای چشم و چراغ آفرینش
ای نامه باغ آفرینش
با ذره و چشمت آفتاب است
توضیح صریح شعر ناب است
پایان ره نگاه ما، تو
اینجا همه جا پناه ما، تو
ای گل ز تو رنگ و بو گرفته
بلبل ز تو آبرو گرفته
ما و خسته و آشیانه مهرت
در پیش خدا بهانه مهرت
ای نام خوش تو رمز هستی
تا هست خدای تو، تو هستی
با آمدنت سپیدی آمد
یا حضرت مصطفی محمد(ص)

 نظر دهید »
  • 1
  • 2

گل شقایق

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • عمومی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس